نخستین دیدار
نوشته شده توسط : Maria

 

حتی تصورش هم مشکل است چگونه عشق او همه چیز را تغییر داد

 حتی اشیای بی جان صندلی ها میزها گوشه وکنار کثیف شهر

 به نوعی اهمیت پیدا کرد گویی با یک لایه تازه رنگ شده بود ند رنگی متفاوت تمام چیزهای ملال آور جلوه خاصی داشتند

I couldn`t have imagined before

how loving him would change every

time

even inanimate things chairs and

tables ugly city corners take on a kind

of importance

as if they ar painted with a layer of

fresh light diffrent colors

every dull detail takes on anew signifi cance

just becouse he exists

 

نیروی نگاه بسیار شگفت انگیز است زمانی که در آرزوی کسی هستی که درست مقابل توست

 نیروی خاصی وجود دارد

وتنها با نگاهت می توانی احساست را منتقل نمایی

 

that energy of observing ismarvelous

when you desire somone somuch and

she`s right there in front

of you theres someshing very

special about not touching and just

letting the light carees her

 

هنوز آن روز پاییزی را به خاطر دارد سال ها پیش بود

 زمانی که در آپارتمانش را باز کرد واو را برای نخستین بار دید

ودر آن لحظه حساس قلبش را به او تقدیم نمود

she kept remembering that long -ago fall day

she opened het apartment door and saw him

standing there for the first time

at that pre cise moment -so it seemed now in

the remmbering -she had taken her heart out

and given itt to him

 




:: موضوعات مرتبط: کتاب کوچک عشق , ,
:: بازدید از این مطلب : 1218
|
امتیاز مطلب : 357
|
تعداد امتیازدهندگان : 111
|
مجموع امتیاز : 111
تاریخ انتشار : شنبه 26 دی 1388 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: